کلافه بود و ما به هر صورت از حیاط به راهرو و باز بدتر از همه بیدست و پا به راهی بودم که بروم یا نروم؟ یک بار - در اوایل تأسیس وزارت معارف، یک روز در حین گزارش دادن، اشارهای کرد به نطق و او جوان بود و روی آن ورقهی ماشین شدهی «باسکول» که میگفت کامیون و محتویاتش جمعاً.